تاریخ انتشارپنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۹:۲۰
گزارش خبر۲۴ از آخرین وضعیت داخلی رژیم صهیونیستی؛

گسست در کابینه اشغالگران و پیروزی مقاومت

در قطعنامه شورای امنیت و طرح صلح آمریکا هیچ اشاره ای به لغو محاصره دریایی و هوایی غزه نشده است. ویرانی های غزه و کشتار و آوارگی مردم آن ناحیه برای آمریکای مدعی حقوق بشر اصولا مهم نیست ولی چند اسیر صهیونیست بسیار مهم هستند.
گسست در کابینه اشغالگران و پیروزی مقاومت
به گزارش خبر۲۴، سرانجام بعد از 8 ماه نبرد بی حاصل برای رژیم صهیونیستی، کابینه نتانیاهو با استعفای سه عضو ظرف کمتر از یک ساعت مواجه شد. «بنی گانتز» و « گادی آیزنکوت» که هر دو نظامی بودند و «هیلی تراپر» از دولت نظامی نتانیاهو خارج شدند. پس از آن هم «آوی روزنفلد» فرمانده یکی از لشگرهای اشغالگر غزه نیز از سمت خود استعفا کرد.

هرچند کابینه نتانیاهو با 64 کرسی از 120 کرسی کنست می تواند به کار خود ادامه دهد اما در نهایت گسست های شدید میان سران صهیونیست نمایان شد. اما این گسل جدید چه پیام هایی دارد؟ استعفای سه وزیر از دولت صهیونیست که دو نفرشان ژنرال بودند از سه منظر پیروزی برای مقاومت اسلامی فلسطین محسوب می شود؛

اول، اینکه در میان کابینه نتانیاهو نوعی شکاف و گسل ایجاد شده و این مساله از عمق داشتن بحران میان صهیونیست ها و سردرگمی آنها در مواجه با شرایط کنونی حکایت دارد.

دوم، بیشتر اعتراض بنی گانتس به تلف شدن نظامیان این رژیم در غزه بود و خود همین اعتراض اثبات می کند که مقاومت اسلامی در غزه و لبنان توانسته است ضربات جبران ناپذیری به نیروی انسانی ارتش اشغالگران وارد آورد که تحمل و یا قبول مسئولیت آن برای بنی گانتز و آیزنکوت دشوار بود.

سوم، معضل امنیتی در رژیم صهیونیستی بحرانی است که هیچ مسیر روشنی در آن برای جامعه صهیونیست دیده نمی شود.

در اصل بنی گانتز به تلفات ارتش اسرائیل در غزه و شمال فلسطین اشغالی معترض بود و اگر این اعتراض ها سپس استعفا را مطرح نمی کرد پایگاه خود را در میان نظامیان از دست می داد. بنابراین بنی گانتز بر خلاف آنچه رسانه های غربی مطرح می کنند نه تنها صلح طلب نبوده بلکه به عنوان وزیر سابق جنگ و نیز رئیس سابق ستاد مشترک ارتش آن رژیم دستش تا آرنج در خون غیرنظامیان فلسطینی آغشته است و ساختن چهره صلح طلب و دموکراتیک از یک جلاد فقط برای انحراف افکار عمومی توسط رسانه های غربی انجام می شود.

شاهد مثال این مدعا را می توان در اظهارات مشابه «یوآو گالانت»، وزیر جنگ کنونی رژیم صهیونیستی هم دید که بارها اعتراض خود را از نحوه مدیریت نتانیاهو بر جنگ غزه و حتی انتقاداتی که نخست وزیر صهیونیست از ارتش داشته است اعلام کرده و در این زمینه دستکمی از بنی گانتز و ایزنکوت ندارد.
 

پیروزی ساختگی نتانیاهو

از دیگر سو این استعفاها در زمانی روی داد که نتانیاهو بعد از کشته شدن 3 اسیر صهیونیست و کشتار 260 نفر از مردم غیر نظامی اردوگاه النصیرات توانست 4 اسیر اسرائیلی را آزاد کند و تصور می کرد با این کار می تواند کمی برای خود پیروزی بخرد یا فشارهای جامعه صهیونیست را کاهش دهد. حال آنکه بعد از این اتفاق خروج سه عضو از کابینه رخ داد و اثبات کرد این اقدام نتانیاهو چیزی جز فریب و پروپاگاندا نبوده و تاثیری هم در بحران داخلی در جامعه صهیونیست ندارد.

مساله بحران در رژیم صهیونیستی به مراتب بیش از آزاد کردن 4 اسیر ارتش این رژیم است چرا که صهیونیست ها بعد از یک شکست غافلگیرانه در 7 اکتبر با 8 ماه جنگ و ناامنی وحشتناک مواجه بوده اند و هنوز هم هیچ افق روشنی برای داشتن امنیت و آرامش نمی بینند.

از طرف دیگر در صورتی که رادیکال هایی مانند ایتامار بن غویر و بزالل اسموتریچ به نتانیاهو برای مقابله با حزب الله فشار آورند این احتمال هست که این کابینه سقوط کند. دولتی که فقط 4 کرسی تا سرنگونی فاصله دارد.

مساله ازهم گسیختگی جامعه صهیونیست که قبلا متحد بود از مدت ها قبل شروع شد و نماد سیاسی آن را می توان در پنج انتخابات ظرف مدت 4 سال دید. که سرانجام در انتخابات مارس 2021 دولت های مستعجل روی کار آمدند. از آن زمان تاکنون 4 بار نخست وزیر این رژیم تغییر کرده است و اگر نتانیاهو سرنگون شود ششمین انتخابات زودهنگام برای کنست برگزار می شود که با توجه به چالش های امنیتی فعلی، وضعیت برای صهیونیست ها بسیار بغرنج خواهد شد.
 

کابوسی که تحقق یافته

اشغالگران از همه ظرفیت های حرفه ای ارتش خود برای به دست آوردن موفقیت در مقابل گروه های فلسطینی استفاده کردند اما دقیقا هیچ دستاورد قابل بیان در صحنه نظامی یا امنیتی کسب نکردند. از همه جالبتر اینکه مشخص شد همه آن ادعاها و هیمنه ای که برای ارتش اسرائیل در رسانه های غربگرا مطرح می شد جز تبلیغات پوچ و پروپاگاندای درون تهی چیز دیگر نبود؛

برای مثال در گذشته تلاش می شد اسم تیپ ها و یگان های نظامی مانند گولانی، گیواتی، باراک، ناحال و لشگر های هوابرد و تکاوران دریایی بسیار رعب آور باشد اما همه آنها در باریکه 360 کیلومتری غزه وارد نبرد با گروه های فلسطینی شدند و یکی بعد دیگری شکست خورده و از میدان خارج شدند. آن هم گروه های فلسطینی که جز سلاح انفرادی و راکت های غیرهدایت پذیر به اسلحه دیگری مجهز نبودند یعنی گردان های قسام از حماس، گروهان های قدس از جهاد اسلامی و تیپ شهدای الاقصی فاقد نیروهای هوایی، دریایی، توپخانه، بالگرد و هوانیز، زرهی و حتی موشک های هدایت پذیر ضدزره بودند اما توانستند ارتش اشغالگران را به معنای دقیق واژه زمینگیر و سردرگم کنند.

حماس و جهاد اسلامی همچنان می توانند از نوار غزه خارج شوند و به نیروهای اسرائیل شبیخون بزنند مانند حمله به اشغالگران در آن سوی گذرگاه (کرم ابوسالم) که اخیرا روی داد. آنها هنوز هم به شهرک های صهیونیست نشین غلاف (پیرامون) غزه مانند سدیروت و حتی در یک مورد به سواحل نزدیک تل آویو راکت پرتاب کردند. همچنین در هفته های اخیر تونل های جدید حفر کردند و زیر پایگاه های صهیونیست ها از آن خارج شدند و از دشمن تلفات گرفتند.

در روزهای گذشته بعد از 8 ماه نبرد حماس توانست از ارتش صهیونیست اسیر جدید هم بگیرد. این موارد در حالی روی می دهد که اسرائیل از انبوه سلاح و تجهیزات و فناوری و پول آمریکا و اروپا به راحتی و رایگان بهره مند است اما در مقابل فلسطینیان با سلاح های دست ساز بعد از 19 سال محاصره قرار دارند.

اشغالگران تاکنون نتوانسته اند به اردوگاه های المُغازی، النصیرات، البریج دست یابند و این نکته ای شگفت انگیز بعد از 250 روز نبرد و بمباران بی امان است.

حال تصور کنید این رژیم بخواهد با حزب الله لبنان یا ایران وارد جنگ شود. در آن صورت آیا قدرت عرض اندام نظامی خواهد داشت؟ این موارد از جمله کابوس هایی است که در فکر هر کدام از صهیونیست های ساکن در فلسطین اشغالی روزانه مرور می شود و واقعا نیاز نیست تا آنها یک تحلیلگر خبره یا نخبه نظامی باشند بلکه با یک برداشت گذرا هم می توانند به پوچ بودن ادعاهای اسرائیل مبنی بر داشتن قدرت نظامی برتر، پی ببرند.

در این شرایط اگر جنگ گسترش یابد جامعه صهیونیست چه جهنمی پیش رو دارد؟ همین مسائل انگیزه و محرک آنها برای اعتراض هایی است که به شکل مستمر در خیابان های تل آویو، حیفا و قدس برگزار می شود و خواهان تغییر دولت نتانیاهو یا چاره اندیشی درباره وضعیت افتضاح امنیتی این رژیم هستند.


بایدن و تمسخر صلح

اما طرح به اصطلاح صلح بایدن چیست؟ آنچه از آن با عنوان طرح بایدن یاد می شود چیزی نیست جز یک آتش بس یک ماهه تا فرصت تبادل اسرای صهیونیست فراهم شود سپس دوباره عملیات نسل کشی مردم فلسطین در نوار غزه ادامه یابد. اهمیت مساله برای ایالات متحده در این است که از این فرصت برای فراری دادن اسرای صهیونیست با تابعیت آمریکایی استفاده کند و البته واضح است که هدف بایدن از طرح چنین مسائل مضحکی فقط برای تاثیرگذاردن بر انتخابات ماه نوامبر آمریکاست و الا 8 ماه فرصت برای صلح یا حتی آتش بس وجود داشت و ایالات متحده فقط به ارسال پول، سلاح و تجهیزات به تل آویو پرداخت تا نسل کشی مردم غزه کاملتر انجام شود.

به همان میزان که صهیونیست ها هرگز به دنبال صلح نبوده اند، به همان اندازه هم آمریکا برای صلح تلاش نکرده است و فلذا طرح صلح آمریکایی فقط برای دیپلماسی عمومی آمریکا سپس مصرف داخلی در انتخابات طراحی شده است.
 

قطعنامه ای بی اعتنا به نسل کشی 37 هزار انسان

همان طرح بایدن توسط آمریکا به عنوان قطعنامه 2735 به شورای امنیت سازمان ملل تحمیل شد با این مضمون که آتش بس باید اجرا شود و اسرای صهیونیست هم آزاد شوند. در عین حال هیچ اعتنایی هم به کشتار نزدیک به 37 هزار غیر نظامی در این 8 ماه نشده از نظر غرب به ویژه آمریکا مردم غزه اصلا حساب نمی شوند.

در قطعنامه آمریکایی هیچ اشاره ای به لغو محاصره دریایی و هوایی غزه نشده است. ویرانی های غزه و کشتار و آوارگی مردم آن ناحیه برای آمریکای مدعی حقوق بشر اصولا مهم نیست ولی چند اسیر صهیونیست بسیار مهم هستند.

 با این حال در این قطعنامه هم سازوکار برقراری آتش بس مطرح نشده و مشخص نشده اگر اسرائیل به جنایاتش و حملاتش ادامه دهد چگونه باید جلوی آن را گرفت. بنابراین باز هم این قطعنامه مصرف داخلی برای بایدن دارد چرا که تلاش برای اجرای اتش بس از همان روزهای نخست نسل کشی در غزه توسط کشورهای مختلف مطرح می شد و دقیقا همین آمریکا مخالف برقراری آتش بس و مبادله اسرا بود.

سخنان «لیندا گرینفیلد»، سفیر آمریکا در سازمان ملل اثبات می کند که آمریکا در مقابل حماس قرار دارد. وی گفت: «قطعنامه 2735 پیام روشنی به حماس است و حماس باید بداند که جهان در حمایت از اسرائیل متحد است.» فلذا این اقدام آمریکا نه تنها برای صلح نیست برای گامی به سود اسرائیل و علیه مردم فلسطین محسوب می شود چرا که هیچ تضمینی برای جلوگیری از جنایات آینده تل آویو بیان نشده و تنها خواستار آزادی اسرای صهیونیست است تا نتانیاهو از فشار امنیتی رها شود و بایدن دست پر در انتخابات ماه نوامبر آمریکا ظاهر شود. قرار هم نیست که هیچ کاری برای مردم غزه انجام شود.

اگر منظور مبادله اسرای صهیونیست با گروگاه های فلسطینی باشد به تجربه ثابت شده که اسرائیل بعد از آزاد کردن چند اسیر فلسطینی اقدام به بازداشت صدها نفر دیگر در کرانه باختری رود اردن یا قدس اشغالی می کند  و این یعنی حاصل جمع صفر برای فلسطینی ها.

«واسیلی نبنزیا»، سفیر روسیه در سازمان ملل نیز سخن جالبی مطرح کرد: «ما از موضع اسرائیل در مورد آتش بس غزه مطمئن نیستیم و شورای امنیت نباید قطعنامه های مبهم صادر کند.» بیشتر ابهامی که نماینده روسیه به آن اشاره دارد برای این است که هیچ ضمانتی برای آتش بس بعد از آزاد شدن اسرا وجود ندارد.

بدتر اینکه در ازای آزاد شدن اسرای صهیونیست دقیقا هیچ امتیازی به مردم فلسطین که 37 هزار کشته داده اند ارائه نمی شود و هیچ سخنی از لغو محاصره بیان نشده است.

آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل تلاش کردند هر جور که شده یک پیروزی برای نتانیاهو فراهم کنند تا هم اسرای اسرائیلی آزاد شوند هم تل آویو بتواند همچنان در غزه بماند و کشتار کند. این دقیقا تمسخر صلح است که آمریکا انجام داده است.

نکته خنده دار این است که اگر رژیم صهیونیستی به قطعنامه های سازمان ملل درست عمل می کرد باید تاکنون کشور فلسطین در اراضی موسوم به 1967 (کرانه و غزه) تشکیل می شد چرا که قطعنامه 181 بر تشکیل دو کشور تاکید دارد اما فقط رژیم صهیونیستی با غصب سرزمین فلسطین در سال 1948 ساخته شد.
24-news.ir/vdcdn90fxyt0oo6.2a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما