به گزارش خبر۲۴، پدیده ناترازی بانکها در ایران به دلیل سیاستهای نادرست دولتها و بانک مرکزی با هدف کنترل تورم و از طریق مهار پایه پولی و افزایش نرخ سود سپردهها شدت یافت. در این گزارش به بررسی علل ناترازی بانکی، پیامدهای آن و راهکارهای پیشنهادی برای خروج از این بحران پرداخته میشود.
علل ناترازی شبکه بانکی
ناترازی بانکی به تفاوت کیفیت و کمیت داراییها و بدهیهای بانکها اشاره دارد. زمانی که درآمد ناشی از سود تسهیلات و سرمایهگذاریها، هزینههای مربوط به پرداخت سود سپرده و هزینههای اداری بانک را پوشش نمیدهد، بانکها دچار ناترازی و زیان انباشته میشوند. عواملی که به ناترازی شبکه بانکی دامن زدهاند، شامل موارد زیر است:
۱. سیاستهای نادرست اقتصادی: در دهه ۹۰، سیاستهای انقباضی بانک مرکزی و افزایش نرخ بهره واقعی، هزینههای بانکها را افزایش داد و آنها را به خلق پول بیشتر برای جبران این هزینهها تشویق کرد.
۲. عدم وجود نظام اعتبارسنجی کارآمد: نبود یک نظام اعتبارسنجی مؤثر باعث شد که بانکها به تأمین مالی ترجیحی شرکتهای وابسته و تسهیلات تکلیفی روی آورند، که این امر به کاهش درآمدهای آنها منجر شد.
۳. سرمایهگذاری در فعالیتهای غیرمولد: بانکها به سرمایهگذاری در فعالیتهای غیرمولد پرداخته و از تأمین مالی پروژههای مولد غافل شدند.
۴. امهال سیستماتیک تسهیلات: تأخیر در بازپرداخت تسهیلات و عدم وصول مطالبات، به ناترازی بانکها دامن زد.
۵. شوکهای اقتصاد کلان: نوسانات اقتصادی و افزایش نرخ ارز و تورم، به ناترازی بانکی افزوده است.
پیامدهای ناترازی بانکی
ناترازی بانکی پیامدهای جدی برای اقتصاد کشور دارد. از جمله این پیامدها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- زیان انباشته بانکها: ناترازی به زیان انباشته بانکها منجر شده و توانایی آنها را در ارائه خدمات مالی کاهش میدهد.
- کاهش اعتبار بانکها: ناترازی باعث کاهش اعتبار بانکها در بازارهای مالی و افزایش هزینههای تأمین مالی آنها میشود.
- تأثیر بر اقتصاد کلان: ناترازی بانکی میتواند به کاهش سرمایهگذاری و رشد اقتصادی منجر شود و در نهایت به بیکاری و کاهش رفاه اجتماعی دامن بزند.
راهکارهای پیشنهادی برای خروج از بحران بانکی
برای حل بحران ناترازی بانکی، پیشنهادهای زیر قابل توجه است:
۱. استفاده از ظرفیت قانون بانک مرکزی: باید از ظرفیتهای قانونی برای کنترل و تعیین تکلیف بانکهای ناسالم استفاده شود.
۲. اصلاح ساختار حاکمیت شرکتی: بهبود ساختار حاکمیت شرکتی و سلسله مراتب تصمیمگیری در شبکه بانکی ضروری است.
۳. تدوین برنامه بازبینی کیفیت داراییها: اجرای برنامهای برای بازبینی کیفیت داراییهای بانکی (AQR) میتواند به شناسایی و مدیریت ریسکها کمک کند.
۴. اجرای سیاست هدایت اعتبار: سیاست هدایت اعتبار به منظور مستهلک کردن زیان ناشی از عملیات بانکها باید مورد توجه قرار گیرد.
۵. فروش اموال مازاد: بانکهای ناتراز باید اموال مازاد و منجمد خود را بفروشند و به جای آن سرمایهگذاریهای مولد انجام دهند.
۶. استقرار نظام یکپارچه نظارتی: ایجاد یک نظام نظارتی یکپارچه و تکمیل سامانههای نظارتی در بانک مرکزی میتواند به بهبود وضعیت بانکی کمک کند.
۷. توجه به فرآیندهای اعتبارسنجی: توجه ویژه به فرآیندهای اعتبارسنجی در نظام بانکی برای جلوگیری از اعطای تسهیلات بیضابطه ضروری است.
نتیجهگیری
ناترازی شبکه بانکی در دهه ۹۰ به دلیل سیاستهای نادرست و عدم مدیریت مؤثر به وجود آمده است. برای خروج از این بحران، نیاز به اصلاحات اساسی در ساختار بانکی و اقتصادی کشور داریم. با اجرای راهکارهای پیشنهادی، میتوان به بهبود وضعیت بانکی و در نهایت بهبود شرایط اقتصادی کشور امیدوار بود.
انتهای پیام/