به گزارش خبر 24 - جاوید منتظران، کارشناس حقوق بینالملل: گفته میشود که این دور از مذاکرات هستهای ایران باقدرت های جهانی که مجددا از سر گرفتهشده است، احتمالاً آخرین دور آن نیز باشد. پیش این برخی کارشناسان آمریکایی و اروپایی و حتی داخل ایران از ایده توافق موقت بهعنوان راهحل شکست مذاکرات استقبال نمودند. ایدهای که نخستین بار از سوی سه منبع آمریکایی و اسرائیلی از تارنمای آکسیوس سر درآورد که باراک راوید خبرنگار این تارنمای صهیونیستی – آمریکایی در تلآویو مطرح گردید. در سوی مقابل، ایران با این طرح با قاطعیت مخالفت کرد و مقامات ایرانی با تأکید بر اینکه ایران توافق موقت در وین را نخواهد پذیرفت، اظهار داشتند که اساساً نیازی به یک توافق موقت نیست و اگر تصمیمات لازم در مورد موضوعات اختلافی گرفته شود، میتوان به «توافق نهایی» دستیافت.
به هر صورت با عدم موافقت ایران با طرح توافق موقت و نیز ایستادگی ایران بر جلوگیری از تعمیم توافقنامه برجام به دیگر حوزههای مدنظر غربیها، به نظر میرسد که آنها نیز از این طرح توافق موقت صرفنظر کرده باشند، چنانچه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در آخرین تماس تلفنی با وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران تأکید کرده که در مذاکرات وین توافق در دسترس است و همچنین اخباری نیز مبنی نگارش پیشنویس نهایی توافق منتشر گردیده که حکایت از احتمال انعقاد توافق نهایی در آینده دارد. بنابراین به نظر میرسد راهبرد ایران در عدم موافقت با طرح توافق موقت، بسیار مناسب بوده است.
اکنون سؤال اینجاست که ایران به چه دلایلی با ایده توافق موقت مخالفت نمود که در ادامه سعی میشود با اشاراتی بر مطلوبیت توافق موقت برای آمریکا و ارزیابی گامهای توافق موقت، به آن پاسخ داده شود.
مطلوبیت توافق موقت برای آمریکا
دولت جدید آمریکا، ابایی از تداوم سیاستهای تحریمی و فشار حداکثری به ایران، برای رسیدن به یک توافق فرابرجامی تحت عنوان برجامپلاس ندارد. توافقی که تعهدات و محدودیتهای هستهای جدیدی را برای ایران به ارمغان میآورد و مقدمهای بر مهار توان موشکی و سیاستهای منطقهای ایران نیز باشد. غربیها معتقدند که باید تحریمها بهعنوان اهرم فشاری برای وادارسازی ایران به مذاکرات منطقهای، حفظ شود و بر همین مبنا، یکی از مطلوبیتهای مدنظر دولت آمریکا، احیای توافق برجام به شکل موقت بدون رفع اصلیترین تحریمهای اعمالشده علیه ایران بوده است. براین اساس نیز ایده توافق موقت درواقع نه برای نجات برجام بلکه برای عبور از آن و حرکت بهسوی «توافقی طولانیتر و قویتر» طراحیشده است. طولانیتر ازاینجهت که محدودیتهای هستهای را تداوم دهد و قویتر از این منظر که به سیاستهای منطقهای و برنامه موشکی ایران نیز بپردازد.
لذا میتوان گفت که به این دلایل بوده است که کارشناسان آمریکایی و اروپایی از ایده توافق موقت استقبال و آن را مطرح میکردند، چراکه پیشنهادهای ایده توافق موقت، تنها باهدف متوقف کردن پیشرفتهای هستهای و برنامه غنیسازی ایران که در راستای کاهش تعهدات برجامی صورت گرفته بود و در مقابل سخنی از رفع یا لغو تحریمهای گسترده و فشار حداکثری آمریکا علیه ایران نبود. دقیقا به این دلایل بوده که آمریکاییها ازجمله جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا، صراحتاً طرح توافق موقت را گزینهای مقبول برای آمریکا دانسته بودند.
چرایی مخالفت ایران با توافق موقت
در ارزیابی طرح توافق موقت و چرایی مخالفت ایران، ابتدا باید گفت که به این طرح از منظر حقوقی و منطقی ایراد وارد است. سؤال اینجاست که وقتیکه توافقی بینالمللی کامل و واضحی همچون برجام وجود دارد، چه نیازی به طرح توافق موقت وجود دارد و دولت آمریکا که خود ناقض توافقنامه برجام بوده است، چرا بهجای بازگشت به آن و اجرای توافقنامه، صرفاً خواستار اجرای بخش کوچکی از آن در قالب طرح چنین ایدههایی شده است درحالیکه تهران خواستار لغو و رفع تحریمها است کما اینکه توافق موقت ژنو پیش از برجام نیز تنها هنگامی صورت گرفته بود که اولاً توافقنامه برجام وجود نداشت و ثانیاً برای رسیدن به همان توافق نیز سه ماه و اندی زمان صرف شد.
فارغ از ایراد حقوقی و منطقی که اشاره گردید، با واکاوی گامهای پیشنهادشده در طرح توافق موقت میتوان گفت که اقدامات طرفین (ایران و آمریکا) بههیچعنوان با یکدیگر هموزن نبوده که بخواهند به مرحله عملیاتی برسند. آمریکا قصد داشت که با آزادسازی بخشی از داراییهای محدودشده ایران و همچنین مبادلات کالاهای بشردوستانه، نوعی معافیتهای تحریمی را ایجاد کند و در مقابل، ایران را وادار به حداقل توقف غنیسازی با غنایِ 60 درصد نماید و پروسه افزایشیِ فعالیتهای هستهای ایران را متوقف کند. این در حالی بود که اگر ایران توقف غنیسازی 60 درصد را میپذیرفت، اهرم فشار خود را عملاً واگذار میکرد لذا هزینه این گام ایران، بسیار بیشتر و غیرقابل قیاس با اقدام آمریکاییها میبود. در این طرح سخن از رفع تحریمهای ایران نبود بلکه از سخن از آزادسازی اموال بلوکهشده ایران طبق تحریمهای یکجانبه آمریکا است. با این ترفند واشنگتن موفق میشد که با مکانیسم خرید زمان سرعتِ فعالیتهای هستهای ایران را کُند سازد و درحالیکه تحریمهای برجامی و پسابرجامی همچنان از منظر حقوقی و حتی حقیقی پابرجا بوده و صرفاً برخی از آنها رفع شده، با تداوم مذاکرات بعد از انعقاد یک توافق موقت، زمینههای ورود مباحث دیگر مانند توان دفاعی موشکی و سیاستهای منطقهای به گفتگوها را فراهم نماید.
درمجموع، برمبنای آنچه اشاره گردید، ایده انعقاد توافقی موقت باهدف انعقاد توافقنامهای فرابرجامی با بیشترین منفعت برای دولت فعلی آمریکا باقابلیت حل تمام اختلافات موجود با ایران مطرح گردیده بود. بر اساس آن، غربیها فکر میکردند که میتوانند با انجماد فعالیتهای غنیسازی در یک توافق موقت و کاهش درصد غنیسازی ایران، مهمترین نگرانی امنیتی خود را در موضوع هستهای ایران مرتفع سازند و در ازای آن، صرفاً بخشی از مطالبات ایران را اعاده کرده و فشارهای اصلی اقتصادی تا وادارسازی ایران به پذیرش دیگر مطالباتشان، ادامه دهند.
بنابراین اکنون چرایی مخالفت ایران با این توافق موقت در مذاکرات هسته ای بهخوبی درک و فهم میگردد و میتوان گفت که راهبرد ایران در عدم موافقت با طرح توافق موقت، راهبردی صحیح و اصولی بوده است.
انتهای پیام/